البته نه تصادف درست و حسابی،ولی حیف شد که درست و حسابی نبود
سر یه چیزی دیوونه بازیم گل کرد
خیلی اعصابم خورد بود،برا همین وقتی بهم گفت وایسا منم گفتم ولم کن و خودمو از رو دوچرخه پرت کردم پایین
سر دوتا زانو هام حسابی زخم شد و خون میومد و شلوارم پاره شد و کف دستم هم زخم شد،اما باید بدتر از اینا میشد،حیف
داشت گریه میکرد و گفت چی شده و منم اشکاش رو میدیدم اما بسکی ناراحت بودم هیچ کاری نمیکردم،شده بودم مثل سنگ
هوووووووووف،حال نوشتن ندارم وگرنه کامل میگفتم
مشهد...